در طراحی و اجرای ستونهای بتنآرمه، یکی از نکات بسیار مهم، مهار جانبی میلگردهای طولی است؛ خصوصاً وقتی فاصله بین میلگردهای طولی بیش از ۱۵ سانتیمتر باشد. آییننامهها (مانند مبحث نهم مقررات ملی ساختمان ایران و ACI 318) تأکید دارند که این میلگردهای میانی نباید بدون مهار رها شوند، چون ممکن است در بارگذاری فشاری و بهویژه در هنگام زلزله، دچار کمانش شوند و مقاومت ستون را بهشدت کاهش دهند.
برای مهار این میلگردها دو راهکار رایج وجود دارد: استفاده از میلگردهای سنجاقی (قلاب دوخت) یا استفاده از میلگردهایی با فرم لوزیشکل (ضربدری). هر کدام از این روشها، مزایا، محدودیتها و شرایط خاص خودشان را دارند. در این مقاله، با نگاهی دقیق و مهندسی، این دو روش را از نظر عملکرد سازهای، رفتار لرزهای، اجرایی و اقتصادی مقایسه میکنیم.
فهرست مطالب
تعریف روشها
میلگرد سنجاقی (Stitch Tie یا Crosstie): میلگردی کوتاه با خم ۱۳۵ درجه در حداقل یکی از سرها که بین میلگردهای طولی میانی و خاموتهای اصلی قرار میگیرد تا میلگرد میانی را از یک یا چند جهت مهار کند.
میلگرد لوزیشکل (Diagonal or Diamond Tie): یک میلگرد خمشده به صورت لوزی یا X که داخل مقطع ستون قرار گرفته و چند میلگرد میانی را بهصورت همزمان محصور میکند. این میلگرد معمولاً از چهار ضلع مورب تشکیل میشود و یک فرم بسته ایجاد میکند.
عملکرد سازهای و لرزهای
مهار جانبی و جلوگیری از کمانش:
هر دو روش در صورت اجرای صحیح، میتوانند عملکرد مناسبی در مهار میلگردهای میانی داشته باشند. اما تفاوتهایی نیز دارند:
– سنجاقی، میلگرد میانی را از یک یا دو جهت (بسته به تعداد سنجاقیها) مهار میکند.
– لوزیشکل، در صورت طراحی مناسب، میتواند چند میلگرد میانی را بهطور همزمان و از جهات مختلف محصور کند. بنابراین از نظر تئوری، لوزیشکل پوشش کاملتری فراهم میکند.
ظرفیت فشاری ستون و شکلپذیری:
به طور سنتی اینطور تصور میشده که خاموتهای لوزیشکل در مقایسه با سنجاقیها (cross ties) برای بهبود عملکرد سازهای المانهای قائم (مانند ستونهای بتنآرمه و دیوارها) گزینه بهتری هستند، چراکه خاموت لوزیشکل بسته است، در حالی که سنجاقی ها این خاصیت را ندارند.
مطالعه ای انجام شده که نشا ن می دهد در ساختمان های کم ارتفاع تر میلگردهای لوزی به دلیل محصورشدگی بیشتر، تا 18 درصد مقاومت فشاری بیشتری رو برای ستون به ارمغان آوردند در حالیکه میلگردهای سنجاقی کرنش بیشتری را تجربه کرده اند و بنابر این می توان گفت شکل پذیری بیشتری داشته اند.
در آزمایشهای مختلف، ستونهایی که با سنجاقی مهار شده بودند، در برخی موارد شکلپذیری بیشتری از خود نشان دادند. دلیل این موضوع، انعطافپذیری بیشتر میلگردهای مستقل سنجاقی و رفتار نرمتر آنها در فاز پس از تسلیم است.
رفتار در زلزله:
در شرایط بارگذاری چرخهای، هر دو روش توانستهاند عملکرد مناسبی از خود نشان دهند؛ اما در صورتی که خم ۱۳۵ درجه در سنجاقی رعایت نشده باشد، احتمال باز شدن و آزاد شدن میلگرد میانی در روش سنجاقی وجود دارد. بنابراین رعایت دقیق جزئیات اجرایی، کلید موفقیت هر دو روش است.
مقایسه اجرایی و اقتصادی
سادگی و سرعت اجرا:
سنجاقیها بسیار سادهتر، سریعتر و ارزانتر قابل اجرا هستند. چون اندازه کوچک دارند، به راحتی خم میشوند و در کارگاههای ایران هم بسیار رایج هستند. در مقابل، میلگردهای لوزیشکل نیاز به دقت بیشتر در خمکاری، ساخت قالب دقیق و نصب همزمان با آرماتوربندی اصلی دارند.
هزینهها:
از نظر میزان فولاد مصرفی، تفاوت چشمگیری بین دو روش وجود ندارد. اما هزینهی کارگری در روش لوزیشکل بیشتر است؛ چرا که زمان بیشتری برای خم و نصب لازم دارد.
احتمال خطا:
در روش سنجاقی، خطای رایج استفاده از خم ۹۰ درجه به جای ۱۳۵ درجه است. در روش لوزیشکل نیز خطای رایج، نداشتن زاویه مناسب در خمها یا گره نزدن صحیح میلگرد لوزی به آرماتورهای اصلی است.
بتنریزی:
برخی مهندسان معتقدند که استفاده از میلگرد لوزیشکل باعث باز ماندن فضای مرکزی ستون میشود و بتن راحتتر به تمام نقاط مقطع نفوذ میکند. در حالیکه سنجاقیها به دلیل تعداد زیاد، ممکن است تراکم بیشتری در مرکز ایجاد کنند. اما اگر سنجاقیها درست پخش و بسته شوند، این مشکل قابل حل است.
نقش زاویه خم در عملکرد مهاری
خم ۱۳۵ درجه در انتهای سنجاقی یا میلگرد لوزی، نقش حیاتی در عملکرد آن دارد. اگر این زاویه کمتر از مقدار مجاز باشد، مثلاً ۹۰ درجه، مهار جانبی به شدت تضعیف میشود و در برابر زلزله امکان باز شدن و از بین رفتن مهار وجود دارد.
در نتیجه چه برای سنجاقی و چه برای لوزیشکل، رعایت خم ۱۳۵ درجه الزامی است؛ مخصوصاً در مناطق با خطر لرزهای زیاد. البته مطابق مبحث نهم در مورد سنجاقی ها اجرای خم 135 درجه فقط در یک طرف آن الزامیست و طرف دیگر می تواند با خم 90 درجه باشد.
جمع بندی نهایی
در یک نگاه کلی میتوان در ساختمان های کم ارتفاع تر چنین گفت:
✅ میلگرد سنجاقی سادهتر، سریعتر، کمهزینهتر و رایجتر است. به راحتی در اکثر پروژهها اجرا میشود و اگر به درستی نصب شود، عملکرد بسیار خوبی دارد. و شکل پذیری بیشتری را نشان داده اند.
✅ میلگرد لوزیشکل در مهار همزمان چند میلگرد، ایجاد یک قفس محصورکنندهی یکپارچه و افزایش ظرفیت فشاری عملکرد بهتری دارد، اما اجرای آن پیچیدهتر و هزینهبرتر است.
🔸 بنابراین در پروژههای عادی، سنجاقی انتخاب منطقیتر است. اما در پروژههایی که نیاز به اطمینان بالاتر یا کنترل بیشتر بر شکلپذیری و ظرفیت نهایی دارند، استفاده از میلگردهای لوزیشکل میتواند گزینهای جدی باشد.
پیشنهاد پایانی برای مهندسان
اگر از میلگرد سنجاقی استفاده میکنید:
– حتماً از خم ۱۳۵ درجه در یک سمت کاملا مطمئن شوید.
– همه میلگردهای میانی را در هر لایه مهار کنید.
– در ارتفاع ستون، فواصل مهارها را مطابق آییننامه رعایت کنید.
و اگر تصمیم دارید از میلگرد لوزیشکل استفاده کنید:
– دقت بیشتری در طراحی ابعاد و زاویهها داشته باشید.
– در هنگام آرماتوربندی، موقعیت میلگرد لوزی را دقیقاً مطابق نقشه اجرا کنید.
در نهایت، انتخاب بین این دو روش باید با توجه به شرایط سازه، موقعیت لرزهای، امکانات اجرایی و دقت نیروهای کارگاه، در طراحی سازه منظور شود.
